.......یه روز خوب
امروز هم مامان جون و بابا جون به خاطر قبولی بابایی از کنکور ما رو دعوت کرده بودن رستوران سنتی برکه .......... چون تو عاشق فضای اونجایی , هر وقت می رسیم اونجا یه جا بند نمیشی.امشب هم از اون شبها بود که کلی بازی کردی و ماهی ها رو تماشا کردی و به زور کمی غذا خوردی..... خلاصه خیلی خوش گذشت...... این روزا بدجوری به بابایی پیله کردی ........ هی بهش میگی : ...
نویسنده :
مامان رویا
23:40